سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درباره شعر معروفی

ارسال شده توسط مهدیسا دباغیان در 98/12/25:: 7:17 عصر

کاش من و تو
دو جلد از یک رمان عاشقانه بودیم
تنگ در آغوش هم
خوابیده در قفس های کتاب خانه ای روستایی

گاهی تو را
گاهی مرا
تنها به سبب تشدید دلتنگی هامان
به امانت می بردند...


عباس_معروفی

یکی از ویژگی های متون پست مدرن ، عدم تعلق هر دال به یک مدلول است . تا جایی که مخاطبش را با ابهامی که ایجاد میکند گیج میکند. البته این اثر در ظاهر شباهتی با اثار پست مدرن ندارد اما بنظر من این دو خط اخر به لحاظ محتوا کاملا پست مدرن است.


درباره پوستر ماراتن تاریخ هنر پیام فروتن

ارسال شده توسط مهدیسا دباغیان در 98/12/25:: 4:56 عصر

چرا تاریخ هنر و چرا 24 ساعت بی وقفه؟

آنچه که باعث شد تا این پوستر توجهم را به خود جلب کند، امکان ایده ای ست که در پس این اجرا می تواند نهفته باشد.
و چه جذاب است کشف ایده ها، حتی اگر از ذهن خالقش هم نگذشته باشد و تنها بواسطه معنا در ذهن منِ مخاطب ایجاد شود و این همان بده بستان دو سویه ای است که زایایی اندیشه را در هنر مفهومی موجب می شود. ایده، معنا می افریند و معنا نیز ایده ای که الزاما همان ایده نیست.
اگر بپذیریم که هر چیزی برای انکه به تاریخ بپیوندد باید در مکان و زمان مشخصی تکرار شود، این اجرا هم می تواند بخشی از تاریخ هنر باشد

از این رو بنظر من، انتخاب تاریخ هنر و اجرای 24 ساعته، که خود یک روز از یک تاریخ هست، فارغ از محتوایش که در هنر امروز قابل اعتنا هم نیست، حتی فارغ از نیتهای اقتصادی ای که برای تبلیغ کلاس های تاریخ هنر در پسش نهفته است، انتخاب زیرکانه ایست که پیام فروتن، امتیازش را از آن خود کرده است.
باید پذیرفت،که بپسندیم یا نه، هنر از مرز فرم و محتوا گذشته و در گرو ایده و معناست.
اما اگر ایده در همین مرحله و بواسطه پوسترش انتقال بیابد، ایا باز هم اجرا ضرورت دارد؟


 


فیلم \ درجسم و روح\‏

ارسال شده توسط مهدیسا دباغیان در 98/12/25:: 4:53 عصر

 
فیلم مجارستانی به کارگردانی ایلدیکو انیدی در سال 2017

زنی جوان بعنوان ناظر کیفی وارد کشتارگاهی میشود، که مدیر مالیش، مرد جا افتاده ای ست. آن دو ‏توجه هم را جلب می کنند. اما علیرغم اینکه مرد چند بار برای برقراری رابطه پیشقدم می شود، ‏ارتباطشان شکل نمی گیرد‎.
آنها بواسطه مشکلی که در محل کارشان ایجاد شده متوجه این می شوند که در شبی مشخص، خواب ‏مشترکی دیده اند، که هر یک در آن جایگاه خود را دارند. ‌‎
پیگیری ماجرای خوابهای مشترک سریالی آنها (رابطه گوزن نر و ماده در جنگل برفی) بهانه شکل ‏گرفتن ارتباط میان آنهاست‎.

‏ زن گویی به لحاظ روانی به فلج ارتباط برقرار کردن دچار است و سرمای ان بطور مفرطی در صورتش نمایان است تا جاییکه ماکزیمم حرکتی که در صورتش می بینیم، حتی در اخر و ‏بوقت سکس، مربوط به چشمهایش است‎.‎
دست چپ مرد نیز فلج است و در سکانس معرفی، دوربین مصرانه دست مرد و فلج بودنش را به ‏مخاطب نشان می دهد.‏
‏ با توجه به نامی که برای فیلم در نظر گرفته شده و معنایی که از ارتباط روح انها در خواب می توان ‏متصور شد، باید گفت روح انها جسورانه، پیشگام بر ارتباط جسمشان بوده و این ماجرا بهانه ارتباط ‏انها در دنیای واقعی می شود‎.

کادرهای مشخص و فیگورهای ویژه از گاو و نمایش جالب توجه از گوشت و خون در کشتارگاه برای ‏تاکید بر جسم در تقابل با ماجرای خواب و گوزنها و روح رسالت دوربین را بخوبی مشخص کرده ‏است‎.‎


افراط مرد در سکس وقتی به اینکه می توانست کمتر هم باشد، اعتراف می‌کند و تفریط زن وقتی با چشمهایش چیزی را که هنوز نزیسته جستجو می کند،
خواستن و نخواستنی که در نهاد مرد و زن در طول فیلم به نمایش در امد،
تختخواب در خانه مرد وقتی زن بار اول به خانه اش امد،
گفتگوی خدمتکار مسن و زن جوان قبل از قرارش،
دوگانه های دیگری ست، در ناخوداگاه این فیلم که نمی توان نادیده انگاشت.


ردپای غریزه

ارسال شده توسط مهدیسا دباغیان در 98/10/29:: 5:48 عصر

مبتنی بر روان پویه شناسی فرویدی، فردی که غریزه به جلو می رانَدَش، در بحبوحه جنگ با دنیایی است، که کامیابی را از اشتیاق جنسی و پرخاشجویانه دریغ می کند.
(روان درمانی اگزیستانسیال ص22)

تمدن و بستر مدنیت یافته ای که کودک در آن تربیت شده، منجر به شکل گیری مدلی برای ذهن می شود که لذت را محتاطانه و حداقلی اما همیشگی می سازد. اما به تعبیر فروید که بخش زیادی از تفکراتش درباره غریزه متاثر از نیچه است، انسان در مواجهه با غرایزش در بدوی ترین حالتش بروز می کند. بی رحم، پرخطر و حداکثر طلب. و به کوتاه بودن آنچه که در حال شدن است نمی اندیشد. کنش اتفاق می افتد و مجموعه ای از رفتارها و اندیشه ها و احساس ها بروز می یابد. اما فانی بودن لذت ناشی از تجربه های غریزی، بهانه ای است برای نمایان ساختن کشاکشِ میان تعارض ها و رویارو شدن با جدال میان تمدن و بدویت،
که حاصلش مجموعه پیچیده ای از اضطراب، انکار، جابجایی و نمادسازی است.
شاید اگر بپذیریم که انسان موجود اجتماعی است و این موجود اجتماعی محکوم به تمدن و رفتارهای متمدنانه است، و به نیروها و محتوای درونیِ برانگیزاننده کشاکش هایمان آگاه شویم، در مواجهه با تعارض هایمان کمی سازگارتر باشیم.

#مهدیسا_دباغیان


اسطوره

ارسال شده توسط مهدیسا دباغیان در 98/10/29:: 5:45 عصر

اسطوره ها تا مادامی کارکرد دارند، که باورها برقرار باشد و باورها تا جایی برقرارند، که بواسطه عوامل قوی تری دستکاری نشوند.
بشر همیشه به اسطوره سازی و باورهایش و آرامشی که به ازای این باورها نصیبش می شود، نیازمند است. اما این نیاز تا مادامی که اسطوره های ساخته شده، کارکرد داشته باشند، مرتفع می شود و در غیر آن صورت اسطوره ها یا با اسطوره های جدیدتر جایگزین می شوند و یا باقی می ماند و تبدیل به کاریکاتور می شوند. * کاریکاتور :شکل و تصویر مضحک و صورتی خنده آور از شخص یا چیزی را گویند.(برگرفته از لغت نامه دهخدا)

 


   1   2   3   4   5   >>   >