مطالبی چند پیرامون کتاب هنر همیشه بر حق بودن ، آرتور شوپنهاور:

ارسال شده توسط مهدیسا دباغیان در 94/2/26:: 12:0 صبح

1- با توجه به عقیده شوپنهاور در مورد مسائل فلسفی، این اثر مصداق خوبی ست برای دم دستی و قابل استفاده کردن فلسفه برای مخاطب عام.

2- با توجه به شخصیت شوپنهاور و بدبینی اش ، استفاده از واژه "خصم" به جای "طرف مقابل" و کلماتی از این دست قابل توجیه است.

3- بنظر میرسد شیوه ای که سوفسطاییان - که بهانه اصلی این اثر بودند- برای روش خود اتخاذ کردند ، ارتباط نزدیکی با هرمنوتیک و خوانش مخاطب محور در عصر حاضر دارد.

4- به زعم من و با توجه به این کتاب اگر روحیه جدل را مادرزادی و یک استعداد بدانیم، که کم و زیاد آن در همه موجود است ، آنچه منجر به نتیجه جدل می شود مستلزم آموختن مهارت و دانستن تکنیک است.

5- می توان این کتاب را جدلی دانست که شوپنهاور با خودش بر سر خرد منطق مدار و مفاهیمی چون اراده ، خودرایی، نخوت و دنائت فطری طبیعت بشری دارد که گویی تا انتهای کتاب هم به نتیجه ای نرسیده است.

6- گویی توصیه های ماکیاولیستی شوپنهاور در این اثر دوسویه است ، از سویی برای زمین زدن طرف مقابل و از سوی دیگر برای زمین نخوردن از طرف مقابل.

 

اما همه آنچه که هنوز ذهنم را در این رابطه به خود مشغول داشته:


- چرا شوپنهاور از انتشار این اثر در زمان حیاتش خودداری کرد؟
- با توجه به پاراگراف آخر صفحه 21"هیچکس به آسانی نمی تواند خلاف قوانین منطق بیندیشد یا استنتاج کند. احکام کاذب فراوانند - نتایج کاذب بسیار نادرند."چه تفاوتی بین حکم و نتیجه و چه تبیینی برای این مطلب وجود دارد؟
- اگر این شیوه نگارش را منطبق بر علم کلام در فلسفه اسلامی بدانیم آیا "کلام" هم تا این اندازه دو لبه و نسبی است؟
- آیا میتوان اراده ای که شوپنهاور از آن صحبت می کند و خاستگاه جدل میداند را با ضمیر ناخودآگاه فردی و یا جمعی فروید و یونگ تبیین کرد؟


پی نوشت: 
جدل- مباحثه ای است که شخص فارغ از درستی و نادرستی موضعش ، از آن عقب نشینی نکند.
ماکیاولیسم- مکتبی است در سیاست و اداره مملکت که استفاده از هر وسیله ای را مجاز می داند "هدف وسیله را توجیه می کند"

مهدیسا دباغیان 
اردیبهشت 94