«کار از کار گذشت» اثر ژان پل سارتر

ارسال شده توسط مهدیسا دباغیان در 94/9/4:: 1:23 صبح

تمرکزی بر موضوع مرگ

کار از کار گذشت ، روایتی است از ملاقات زن و مردی در جهان پس از مرگ که همدیگر را نمی شناسند، اما به هم علاقه مند می شوند و به آن ها اجازه داده می شود تا بار دیگر به دنیای زندگان بازگردند.

نام زن «اوَ» و نام مرد «پی یر» است و در طی داستان نویسنده از زندگی این دو می نویسد. همسر اوَ ، آندره نام دارد و او را با خوراندن چند قطره زهر مسموم کرده تا بتواند ثروت این خانواده را از آنِ خود کند. نام مرد «پی یر» که رییس یک انجمن است و توسط یکی از اعضای 18 ساله همین انجمن به ضرب گلوله ای کشته می شود.

«اوَ» و «پی یر» در جهان پس از مرگ به هم علاقه مند می شوند و همیشه حسرتی بر دل آن هاست که کاش در زمان حیات با هم آشنا شده بودند. این گونه است که آن ها این اجازه را می یابند به دنیا بازگردند و اگر بتوانند پس از یک روز همچنان به هم علاقه مند باشند و شکی به دل خود راه ندهند می توانند بار دیگر زندگی را تجربه کنند؛ بازگشتی که به نظر آسان و شیرین است با مشکلات زیادی همراه می شود.
عشق آن ها در دنیای مردگان رنگ و بوی دیگری داشت و حضور آن ها در دنیای زندگان اوضاع را تغییر می دهد.
در واقع در هر دو دنیا نویسنده، محدودیت هایی را به تصویر می کشد که به زعم من حکایت از جدال نویسنده با خودش و بر سر باورهایش دارد
مرگ واقعیتی است که همیشه انسان را تهدید می کرده و با بی رحمی همه را در کام خویش فرو می برده است انسان چون از آن مفری نداشته است در برابر آن به واکنش های روانی یا به اصطلاح به انکار روی آورده است به همین خاطر پیرامون مرگ جهانی از افسانه و اسطوره و خرافات گرد آمده اند چه در مورد اعتقاد پس از مرگ و چه درباره رسوم و آیین های برخورد با مرده و همه ی آن ها هیچ نیستند جز حاصل اندیشه ی انسان ضعیف وناتوان در برابر این واقعیت محتوم .. این واکنش های روانی همانند برخورد شخصی می باشد که در برابر دشمنی توانا، قدرت مقابله را از دست می دهد و ناچار به خیال پردازی روی می آورد و در عالم خیال خویش از او انتقام می گیرد.

توانایی درک مصیبت بهمراه عدم توانایی انجام کاری که بتوان کمی از آن درد بکاهد از جمله محدودیت هایی است که نویسنده برای کارکتراوَ و پی یر درحالیکه مرده اند و در برزخی که به نمایش گذاشته ، در نظر گرفته است و بدین ترتیب سعی دارد در جاهای مختلفی از اثر به آن اشاره کند. از جمله وقتی پی یر و اوَ شاهد دزدی بودند ،. و یا در مواجهه اوَ با پدرش که او نیز مرده است، وقتی در مورد لوست و رابطه اشتباهش با آندره سخن بمیان می آورد ، "پدر حرکتی می کند که عدم قدرت او را می رساند و می گوید چه کنم ! فرزند... چه کنم !" و باز در جای دیگری پدر، خطاب به اوَ می گوید " من می دانستم ناظر چه جریانی خواهم بود و می دانستم که نخواهم توانست مانع آن بشوم . چرا نگذاشتی من بروم؟" و نیز وقتی پی یر و اوَ در مورد پیرمردی کور و گدا صحبت می کنند، پی یر می گوید " حالا مثل این است که ما محتاج او هستیم ، اگر من می توانستم یک لحظه در جلد این پیرمرد کور گدا بروم و روی زمین برگردم چقدر خوب بود."
سارتر در مراسم قبل از تولد دوباره از معاشقه ارواح و محدودیت های روح برای رسیدن به یک لذت ناب مادی سخن می گوید . این اشاره پیاپی به محدودیت هایی که روح مرده های موجود در اثر کار از کار گذشت با آن دست و پنجه نرم می کنند، به زعم من حاکی از جدال نویسنده در پذیرش روح مجرد از جسم ، در زندگی آدمی ست و نیز دلیل دیگر می تواند ناشی از به قلم نیامدن آنچه که تجربه نشده و فارغ از تعاریف مادی ست باشد. سنجش آن با نیازها و کنش های مادی برای شفاف تر کردن صحبت هایش است و شاید هم طنزی ست برای به تمسخر کشیدن عالم دیگر . مثلاً وقتی پی یر از رقص با اوَ ابراز خرسندی می کند و به او می گوید : با شما می رقصم و فقط گرفتار لبخند شما هستم . اگر مرگ همین است... در اینصورت مرگ از زندگی بهتر است اینطور نیست؟ اما باز در جایی دیگر ، پی یر اندوهگین از اینست که ما در واقع هر یک به تنهایی می رقصیم و او حتی دستش به کمر اوَ هم نمی رسد. این انتظارات مادی از روح مجرد حسرتی را می آفریند که گویی همه چیز را به سخره گرفته است.


فهرست منابع
• کار از کار گذشت . ژان پل سارتر. ترجمه حسین کسمایی. تهران. انتشارات جامی.1390
• ژان پل سارتر. جودیت باتلر. ترجمه خشایار دیهیمی. تهران.نشر ماهی. 1382
• آفرینش و مرگ در اساطیر . دکتر مهدی رضایی. تهران.انتشارات اساطیر. 1384