فتوریسم
ارسال شده توسط مهدیسا دباغیان در 94/9/4:: 1:38 صبحفتوریسم یکی از جنبش های اوایل قرن بیستم و مرکز آن در روسیه و ایتالیاست. فتوریست ها عاشق سرعت ، تکنولوژی و خشونت بودند. مارینتی از پیشگامان این جنبش است.
فتوریسم مارینتی و پیروانش در فلسفه های هانری برگسون و فردریش نیچه ریشه داشت؟؟
*گویا هانری برگسونی که بر فتوریسم مارینتی موثر بود ، یه نظریه پرداز احساس گراست و این در حالیست که باتوجه به متنی که ازمارینتی در کتاب رضا سید حسینی وجود دارد ، بنظر میرسد که فوتوریسم با هرگونه ابراز احساسات و بیان هیجانات درونی مخالف است .
جالب است که فتوریست ها علاوه بر نقاشی ، مجسمه سازی، سفالگری، تئاتر، موسیقی و معماری ، حتی درآشپزی هم فعالیت داشتند!!!
*به زعم من ممکن است فست فودهای زندگی امروز محصول فوتوریسم در آشپزی باشد.
فوتوریسم در ادبیات
رب النوع سرکش نسلی از فولاد
اتومبیل سرمست فضا
که از اضطراب پا به زمین می کوبی،لگام بر دندان های شکافنده
ای غول هولناک ژاپونی با چشمانی چون کوره ی حدادی
با خوراکی از شعله و روغنهای معدنی
تشنه ی افق ها و نخجیرهای نجومی
من قلبت را به هیجان می آورم با تق تق های اهریمنی
و هواکش های غول آسا برای رقصی
که تو بر جاده های سفید جهان پیشاهنگ آن هستی
سرانجام، من لگام های فلزیت را رها می کنم و تو خیز بر میداری
با سرمستی در بی نهایتِ آزادی بخش...
هورا!...دیگر با زمین بی حرکت تماسی نیست!
سرانجام جدا می شوم و به نرمی پرواز می کنم
بر فراز کثرت سرمست کننده ی
ستارگانی که در بستر بزرگ آسمان روانند.
به اتومبیل کورسی
از مارینتیF.T.Marinetti(1876-1944)-مکتبهای_ادبی
رضا_سید_حسینی ص680
فوتو ریسم در نقاشی
تاکید بر یکی شدن نقاشی و تماشاگر، پدید آمدن دیدگاه ماشینی و مدرن آنها به نقاشی، تاکید بر حرکت در نقاشی، پیدایش کارتون و پویانمایی، از ویژگی های نقاشی های فوتوریستی ست.
جاکوما بالا (Giacomo Balla) نقاش ایتالیایی و پیرو سبک فوتوریسم در سال 1871 در رم, ایتالیا متولد شد. او یکی از تأثیر گذارترین استادان این مکتب بود که استاد مارینتی ، اومبرتو بوچونی و سورینی نیز محسوب میشود.
او به تصویرسازی هماهنگ در حرکت و وجوه چندگانه? اشیاء به آزمایشگری مخصوص خودش ادامه داد تا حرکتی محسوس را به کالبد بی جان تابلوهایش ببخشد. او را میتوان یکی از پیشگامان متحرک سازی و متحرک سازی روزنامهای دانست، بخصوص با نقاشی معروف او «سگی در حال دویدن بر روی طناب» که با ترسیم دست و پاهای فراوان برای سگ در اصل آن را در تابلوی بیجان خویش به حرکت واداشتهاست.
مهمترین سوال فوتوریست ها این بود که ، چگونه میتوان حرکت و سرعت را باهم تصویر کرد؟
امبرتو بوچیونی مانیفست دوم فوتوریسم رو در1910 صادر کرد بنظر میرسد مضمون این مانیفست در مورد حرکت است. بوچیونی در این رابطه به کرونوفتوگرافی های اتین-ژول ماره اشاره داشت ( کرونو فتو گرافی شیوه ای از عکاسی است که حرکت را نشان میدهد، معنای تحت اللفظی آن ، عکاسی در بازه ای از زمان است)
مضمون مانیفست اول که توسط مارینتی در 1909 ارائه شد ، سرعت و تکنولوژی بود که در آن اتومبیل ،تصویر مسلط بود
البته همزمان با بوچیونی، آنتون جولیو ، مانیفست فتودینامیسم فوتوریستی را با رویکرد فتو دینانیسم مطرح کرد، که در آن حرکت به لحظات تشکیل دهنده ش تجزیه شده و آنرا با اشکال محو نشان داده است.
در روسیه و از دل این جنبش cobo _ futurism بوجود آمد . کوبو فوتوریست ها ،فوتوریست هایی بودند که از فرمهای کوبیسم استفاده می کردند. مایاکوفسکی یکی از هنرمندان مهم روس در این سبک بود.
روی کار آمدن استالین و کمونیسم باعث از بین رفتن این جنبش در روسیه شد . اما در ایتالیا، فوتوریست ها اولین پشتیبانان موسولینی بودند و فاشیسم قدرتی بود برای حرکت های مدرن فوتوریستی.
فو توریست ها نگاهی طغیانگر به تاریخ و تمدن پیشین و مظاهر آن و رویهم رفته گذشته داشتند، از اینرو خواهان نابودی موزه و کتابخانه ها و همه آنچه که نمادهای قدیم را در خود داشتند، بودند. بهمین دلیل فوتوریسم را یکی از ریشه های فاشیسم در ایتالیا میدانند.
کوبوفوتوریسم که بیشتر به نفی قواعد ادبی توجه داشت و مانیفیست آن در فاصله سال های (1912 1914م) منتشر شد به وسیله خلبنیکوف (1885 1922م) و ولادیمیرمایاکوفسکی (1893 1930م) و چند تن دیگر رواج و رونق یافت. این گروه معتقد به شعری بودند که از درونمایه های احساسی و عشقی کاملا خالی باشد آن ها خود را از قواعد مطلق دستور زبان رها کردند و در ابتدای کار به سنت شکنی های مارینتی، رهبر فوتوریسم ایتالیایی معتقد بودند و ادبیات روسی را از قدیم تا جدید، انکار می کردند. از میان این شاعران، روش خلبنیکوف هرچند برای مردم چندان مطلوب و قابل فهم نبود، اما کشفیات زبانی او منبع عمده الهام بسیاری از شاعران جوان روس شد. پس از انقلاب اکتبر، شاعر بزرگ روسی ولادیمیرمایوکوفسکی با نزدیک کردن زبان شعر به زبان مردم و ایجاد استعاره های تازه و وارد کردن کلمات عادی روزمره و زبان روزنامه ای به زبان شعر روسی، شعر را به زندگی مردم نزدیک و آن را با نیازهای موقعیت انقلابی کشورش هماهنگ کرد و با این شیوه، کاملا از فوتوریسم ایتالیا دور شد. دوره نفوذ و رواج فوتوریسم بسیار کوتاه بود و در اروپا، پیش از پایان جنگ جهانی اول و در روسیه و شوروی سابق تا سال 1921 از بین رفت. اما این شیوه بر ادبیات جدید اروپا تاثیر زیادی گذاشت و مکتب های کوبیسم، دادائیسم و سوررئالیسم از آن تاثیر پذیرفت.
در ایتالیا ، فوتوریسم با گذشت زمان بسمت مینیمالیسم و عقل گرایی رفت ؟؟ خصوصا در معماری.
معماری فوتوریستی
معماری فوتوریستی در شیوه هایی که امروزه به "نوگرایی شبه کلاسیک" معروف است منجر شد. *تصور من از نوگرایی شبه کلاسیک همون استفاده از سبک کلاسیک در روزگار امروزاست.
از اصول بنیادی معماری فوتوریستی ، نگاه کردن به دغدغه های بشر امروز در زندگی شهری است.
آنتونیو سانت الیا با انتشار منشور معماری فوتوریست در سال 1914 این سبک را رسما وارد حوزه معماری کرد. سانت الیا در این منشور که زیر بنای فکری این جنبش در حیطه معماری و شهرسازی است ،اینچنین بیان کرد:
"ما در خیابانهایی که برای نیازهای بشر چهار، پنج، شش قرن پیش ساخته شده زندگی می کنیم ... محاسبات براساس مقاومت مصالح ، استفاده از بتن آرمه و فولاد ، مانع از معماری به مفهوم قدیمی و کلاسیک شده است ... ما باید شهر فوتوریسم را همچون یک کارگاه کشتی سازی پهناور و پر هیاهو ، متحرک و فعال با تمام جزئیاتش ، ابداع و مجددا بازسازی کنیم . خانه فوتوریسم باید همانند یک ماشین عظیم باشد … همانگونه که پیشینیان منبع الهام خود در هنر را در طبیعت جست و جو می کردند ، ما باید منبع الهام خود را در جهان مکانیکی که بوجود آورده ایم پی جویی کنیم ... هر نسلی باید شهر خود را بسازد ... "
تصاویر این شهر خیالی بسیار مدرن شامل یک سری آسمانخراش های بسیار مرتفع، بدون هیچ گونه تزیینات و بازگشت به تاریخ بود. هرچند هیچ ساختمان مهمی به این سبک ساخته نشده و فقط در غالب طرح های ترسیم شده بر روی کاغذ معرفی شدند، اما شاید بتوان جنبش فوتوریست را زبان هنری عصر مدرن به صورتی شفاف معرفی کرد. در واقع فوتوریست ها ، چهره جهان مدرن در قرن بیستم را پیش از سایرین در طرح های خود نشان دادند.
* به زعم من ، با این تفاسیر منشور معماری فتوریسم تهدیدی بود برای معماری سنتی و بومی، که بشدت متاثر از اقلیم و جغرافیاست ، اگرچه گویا هر سبک و مکتبی که در دوره مدرن پا گرفت، بنوعی کمر به نابودی سنت ها در تمام حوزه های هنر و فراتر از آن در تمام ابعاد زندگی انسان بست. مهم آنجاست ، که هر کدام دلایل خاص خودش را برای هر تحول و تغییری داشت و گذشت زمان تنها ، تغییراتی با دستکاری را بهمراه ِ از بین رفتن دلایل این تغییر ، برجا گذاشت.
تیاتر فوتوریستی
تئاتر فوتوریستی باید سنتتیک باشد. این بسیار خلاصه است. گویی بخواهیم بیشمار موقعیت، احساس، ایده، هیجان، واقعیت و نماد را در چند لحظه، چند کلمه و چند حرکت فشرده کنیم.
نویسندگانی که میخواستند تئاتر را احیا کنند (ایبسن، مترلینک، آندریف، کلودل و شاو)، هرگز به این فکر نکردند که به یک سنتز حقیقی دست پیدا کنند، اینکه خودشان را از تکنیکی که باعث تحلیلهای طویل و دقیق میشود، رها کنند.
ما معتقدیم که با نیروی اختصار، میتوانیم به تئاتری کاملاً جدید دست پیدا کنیم که کاملاً با حساسیت فوتوریستی موجز و چابکمان هماهنگ باشد. کنشهایمان میتواند تنها چند ثانیه طول بکشد. از طریق این اختصار ضروری و سنتتیک، تئاتر میتواند در میدان رقابت با سینما بماند و حتی از آن پیشی بگیرد وغیرتکنیکی باشد. تئاتر ازمدافتاده نوعی فرم ادبی است که استعداد نویسنده را از بین میبرد و محدود میکند. این فرم بیش از شعر تغزلی یا رمان، تحت سلطهی مقتضیات تکنیک است، برای مثال 1) هرگونه مفهومی که با سلیقهی عموم همخوانی ندارد، حذف میشود، 2) یک ایدهی تئاتری انتخاب میشود و در دو، سه یا چهار پرده بسط داد میشود، 3) تیپهایی بیهدف در کنار یک شخصیت جذاب قرار داده میشود، 4) اندازه هر پرده را بین نیم ساعت تا سهربع قرار دهند و…
اما ما با جنبش سنتز در تئاتر میخواهیم تکنیکی را که از زمان یونانیها تاکنون وجود داشته از بین ببریم، تکنیکی که به جای آنکه سادهتر شود، متعصبانهتر، احمقانهتر، منطقیتر، دقیقتر، فضلفروشانهتر و خفهکنندهتر شده است.
بنابراین:
احمقانه است که صدها صفحه بنویسیم، صرفاً به خاطر اینکه مخاطب میخواهد شخصیتی را در نمایش ببیند که نتیجه چندین رویداد است و میخواهد خودش را گول بزند که این شخصیت واقعاً وجود دارد.
احمقانه است که در برابر تعصب نمایشی بودن شورش نکنیم، زیرا زندگی بهطور عمده غیرنمایشی است.
احمقانه است که به بدویت عموم تن بدهیم که میخواهد ببیند خیر پیروز میشود و شر شکست میخورد.
احمقانه است که نگران واقعنمایی باشیم.
احمقانه است که بخواهیم با دقتی منطقی همهی امور روی صحنه را توضیح بدهیم، زیرا حتی در زندگی هم نمیتوان یک رویداد را بهطور کامل درک کرد.
احمقانه است که به ساختار تحمیلی تن بدهیم.
احمقانه است که بار تکنیکی را که همه میتوانند با تلاش و کوشش بیاموزند، بر استعداد بیفکنیم.
احمقانه است که جهش پویا به درون خلأ خلاقیت کامل را که فراتر از هر قلمرویی است که قبلاً کشف شده، انکار کنیم.
ما بر این باوریم که هر چیز تا جایی ارزش دارد که بداهه باشد، نه آمادهشده.
فوتوریست در عرصه صحنه پردازی
مارینتی در سال 1912 اثری را به روی صحنه برد که آن را می توان تحولی شگرف درتئاتر دانست. اثری که به قول خود او آن را میتوان یک "صداواژه از توپخانه" دانست یا آن را ارکستری از یک نبرد عظیم معرفی کرد.
نمایشی بود که او در قالب نامهای که در میان سنگری در بلغارستان Zang tumb tumb نوشته بود برای روسولو ارسال کرد. در این نمایش برای اولین بار افکتها و جلوههای صوتی به عنوان عنصر اساسی اجرا وارد عمل شد و تاثیرات آن بر تماشاگر مورد ارزیابی قرار گرفت. در واقع با ترکیب انواع و اقسام صدای ترامواها، انفجارها، موتورها، قطارها و شلیک تفنگ ها به یک اصل مسلم در تئاتر فوتوریستی تبدیل شد. و نمایشها بر پایه موسیقی سروصدا خلق می شدند.
*به زعم من جنبش سنتز در تیاتر با تعریفی که ارائه شد مصداق خوبیست برای سیر فوتوریسم در ایتالیا بسوی مینیمالیسم.
منابع:
-
قبادیان، وحید. مبانی و مفاهیم در معماری معاصر غرب. نشر پژوهش های فرهنگی
جیمز رزو اونز. تئاتر تجربی از استانیسلاوسکی تا پیتربروک. ترجمه مصطفی اسلامیه. نشر سروش
مورا ، ژیل . کلمات عکاسی. ترجمه حسن خوبدل.
آدرناسن، یوآن. تاریخ هنر نوین. ترجمه محمد تقی فرامرزی . نشر نگاه
حسینی، رضا. مکتبهای ادبی. نشر نگاه