سارتر و کامو

ارسال شده توسط مهدیسا دباغیان در 94/9/4:: 1:43 صبح

 

من میان این صداهای شادمان و عقلانی تنها هستم, همه ی این آدم ها وقتشان را سر این میگذارند که آنچه در درونشان هست را توضیح دهند و با خوشحالی تصدیق کنند که عقایدشان یکی است. آه که چقدر برایشان مهم است که همه با هم یکجور فکر کنند! 

تهوع / ژان پل سارتر / مترجم: امیر جلال الدین اعلم 

 

ما به ندرت برای کسانی که از ما بهترند راز دل می گوییم. حتی از محضرشان می گریزیم. در مقابل، بیشتر اوقات اسرار خود را نزد کسانی اعتراف می کنیم که به ما شباهت دارند و در ضعف ها و حقارت هایمان شریکند. بنابراین ما نمی خواهیم خودمان را اصلاح کنیم، یا بهتر شویم: زیرا در این صورت ابتدا باید به حکم عجز و قصور خویش گردن نهیم. ما فقط می خواهیم که برحالمان رقت آورند و در راهی که می رویم تشویقمان کنند. خلاصه می خواهیم دیگر مقصر نباشیم و در عین حال برای تزکیه نفسمان هم قدمی بر نداریم. نه از وقاحت نصیب کافی برده ایم و نه از فضیلت. نه نیروی ارتکاب گناه داریم و نه قدرت اجرای ثواب…!

سقوط | آلبر کامو | مترجم: شورانگیز فرخ

 

این دو گزیده از دو اثر برجسته سارتر و کامو بنظرم هم جالب اومد و هم قابل تامل. پر واضح است که هر دو دلزده از یکنواختی و روزمرگی ها هستند . اما با توجه به اینکه تقریبن هر دو موضوع یکسانی را مطرح کرده اند، میل به متفاوت بودن و آرمان خواهی، گویی در سارتر پر رنگ تر از کامو می نماید و این در حالیست که کامو واقع بینانه تر با این روحیات انسانی که در بستر جامعه و زندگی اجتماعی شکل گرفته برخورد کرده است و چندان خود را تافته ی جدا بافته نمی داند .