تصویری از زن
ارسال شده توسط مهدیسا دباغیان در 95/1/10:: 2:39 عصر
عکاس:النازنبی زاده
شش عکس رنگی که دریک قاب عمودی جای گرفته است،فرم بدن زنی را نشان می دهد که مانند شش آینه،فرازوفرودهای زندگی اورا منعکس می کنند.ترتیب قرارگرفتن عکسها از پایین کادر،هنگام ازدواج زن شروع می شود وهردوعکس متضاد درکناریکدیگر قراردارند.
دردوعکس سمت پایین،زن را درلباس عروسی می بینیم که اوراهمچون یک شاهزاده تا نقطه اوج بالا برده و پول کاغذی به پایش می ریزند ولی درعکس روبروادامه زندگی اورا می بینیم که زیرپایش کاغذ روزنامه باطله همراه باچکمه های یک نظافتچی قراردارد که کارسخت نظافت خانه را تداعی می کند.دراینجا دستکش قرمزنظافتچی جای گل قرمزلباس عروس وچکمه سیاه،جای کفش سفید عروس را گرفته است.همچنین رنگ قرمز زمینه عکس عروسی،نشان دهنده تحرک،هیجان وشادی ورنگ سیاه زمینه عکس نظافت،حکایت ازغم واندوه دارد.
دردوعکس میانی سمت چپ، زن با مانتوی قرمزکه جوانی راتداعی میکند،بخشی ازفعالیت اوکه شامل خرید وکاردرخارج ازمنزل است را،بازگو می کند.رنگ سبززمینه نیزتداعی کننده باروری وزندگی است.درعکس روبروی آن دوران کهنسالی زن نشان داده می شود که به مادری تنها تبدیل شده است که هنوز خرید برعهده اوست.دراینجا لباس سیاه که غم رانشان می دهد،جای لباس قرمز زمان جوانی را گرفته وازتلفن همراه که ارتباطات او وسوییچ ماشین که وسیله راحتی اوبوده خبری نیست.اوحتی کیفی ندارد تا بقیه پول رادرآن قراردهد،اثر بریدگی حاصل ازکاردرآشپزخانه نیزبالای دستش دیده می شود ورنگ آبی زمینه نیزبازگو کننده آرامش دوران کهنسالی است.
دوعکس بالا،سختی رعایت دونوع پوشش وآرایش داخل وخارج منزل رانشان می دهد،درعکس سمت راست با نشان دادن گوشواره وآرایش،حس غریزی" زیبا نمایی زن ودرعکس روبرو وقتی است که دراجتماع مردان ظاهر می شود.دراین عکس،لباس رنگین جای خود را به پوشش سیاه رنگ مقنعه داده وصورت آرایش ندارد.زمینه عکس نیز به رنگ زرد است که تداعی کننده توجه واحتیاط است.
این عکس درگروه عکس های ساخته شده قرارداشته وبا توجه به زن بودن عکاس،به نظر می رسد قصد انتقال این پیام را داشته است که زنان به تنهایی بیشترین سختی ها ومشکلات رامتحمل می شوند،خصوصا اینکه در هیچکدام از عکسها دست مردی به قصد کمک ویاری دیده نمی شود.
(جوادپورسعید)
این تصویر و تفسیری که برآن شده ، نظر سیمون دوبوار را در مورد زن به خاطرم می آورد که ؛ زن بت است، الهه است، مادر است، جادوگر است ، اما هرگز خودش نیست. و اوکتاویا پاز هم در در دیالکتیک تنهایی ش به این اشاره دارد که او خود را فقط به شکل شی می بیند، به شکل چیزی دیگر . وجود زن بین آنچه واقعن هست و آنچه تصور می کند هست تقسیم شده است. و این تصویر ، تصور چیزی ست که خانواده اش، طبقه اش، مدرسه اش، دوستانش، مذهبش و عاشقش به او تحمیل کرده اند. او هرگز زنانگی اش را بروز نمی دهد چون این زنانگی خود را همیشه به شکلی نشان می دهد که مردان برای او ساخته اند .
مهدیسا دباغیان